دوستی میگفت سال 1354 روستای ما پس ازتلاش مجدانه کدخدای ده , به افتخار داشتن معلم عشایری نایل آمد. اولین روز که معلم عشایری سرکلاس وارد شد، دستورداد هر کدامتون یک قطار فشنگ زیبا از پارچه درست میکنید و سرکلاس می آورید. با تعجب به خانه رفتم مادر هم حیران تر ازما، قطاری درست کرد وگفت مثل اینکه آقا معلم می خواهد یاغی تربیت کند. واقعا منظور معلم را هیچکس نمی فهمید. بچه ها با قطارهای رنگارنگ حاضر شدند و معلم دستور داد مدادها و پاک کن و گچ و مداد تراشها را درخانه های قطارتان جای دهید. آنگاه معنی کارش را فهمیدیم. یادش بخیر . کارهای بهمن بیگی بی نظیر بود. راهش جاودان باد...
نوشته امراله یوسفی *** وبلاگ یاد باد یاد ایام جوانی و شیدایی ***